https://th.bing.com/th/id/OIP.8yEQJtrHR6pEkJFcNbN_sAHaEo?pid=ImgDet&rs=1

خشونت علیه زنان

 

در همه جای دنیا ، زنان در معرض خشونت جسمی ، روانی ، اقتصادی و جنسی قرار دارند. ریشه این خشونت تبعیض جنسی علیه زنان است. این تبعیض جنسیتی در سنت ها و آداب و رسوم جامعه نهفته است. آداب و رسوم جامعه باعث می شود که این تبعیض روز به روز قویتر شود. وقتی به جامعه خودمان نگاه می کنیم ، عباراتی مانند "همسر راه رفتن" ، "مثل همسر خندیدن" به معنای تحقیرآمیز توسط مردم در زندگی روزمره به کار می رود و جمله هایی از این دست که در واژگان جامعه جای گرفته است ، ادامه می یابد برای تغذیه این تبعیض جنسیتی. جامعه ای که جنسیت زن را به عنوانی تحقیرآمیز تبدیل می کند ، این خشونت روانی را نه تنها با جملات بلکه با رفتارهای خود نیز ادامه می دهد. جامعه با توصیف زن "ضعیف ، شکننده ، نیازمند مراقبت" ، زن را نیازمند مراقبت و حمایت از مرد می داند. در حالی که زنان بالغ سعی در مبارزه با این برچسب ها دارند ، دختران تازه متولد شده مطابق با قوانینی که در آنها به دنیا آمده اند تربیت می شوند. متأسفانه ، این منجر به ادامه چرخه تبعیض و خشونت ناشی از تبعیض می شود. خشونت فقط اعمال نیروی جسمی نیست ، مانند سیلی زدن به شخص ، این خشونت است که اگر آزادی او را سلب کرده و با محدود کردن زندگی او فشار روانی مداوم داشته باشید. متأسفانه این نوعی خشونت است که زنان اغلب مورد خشونت قرار می گیرند.

 

مخرب ترین نتیجه تبعیض خشونت ، آزار و اذیت و قتل است که هر یک از ما هر روز در اخبار می بینیم. برای زنانی که موضوع این رویدادها هستند و برای زنانی که مجبور به ترس از سوژه بودن این رویدادها هستند ، این اخبار باید در همه زمان ها ، در هر بستر در دستور کار قرار گیرد. اگرچه نام تغییر می کند ، قاتلان همیشه یکسان هستند ، قربانیان همیشه زنان هستند. یک روز می توانیم مادرمان باشیم ، یک روز بهترین دوستمان ، یک روز شاید بتوانیم "زن" آن خبرها باشیم. این واقعیت که این امکان برای همه ما بسیار ممکن به نظر می رسد به دلیل نظمی است که در آن زندگی می کنیم و باعث می شود تا هنگام راه رفتن در تاریکی به تنهایی ترس داشته باشیم و مانع از پوشیدن لباس های مورد علاقه خود در کمد لباس خود شویم. در این مرحله ، دوباره ، می بینیم که انتخاب ها و آزادی های زنان محدود شده است. این آزادی زنان نیست که باید از آنها جلوگیری شود ، بلکه کسانی هستند که در خود حق دارند آزادی خود را بگیرند.

 

سالانه صدها زن کشته ، آزار و اذیت می شوند و مورد خشونت قرار می گیرند. آمار نشان می دهد که در دهه گذشته تعداد زنان کشی سه برابر شده است ، فقط در سال 2020 300 زن کشته شده اند و 171 مرگ به عنوان مظنون ثبت شده است. اینها اعدادی نیستند که به سرعت بخوانیم ، بلکه به معنای از دست دادن صدها نفر ، صدها نفر است. این زنان با افزایش تعداد ، همچنان قربانی عصبانیت و حسادت یک مرد می شوند. آمارها نشان می دهد که تقریباً تمام حوادث قتل و خشونت توسط نزدیک ترین بستگان زن از جمله شوهر ، پدر و برادر وی انجام می شود. اگر شخصی نتواند به خانواده ای که در آن متولد شده و خانواده ای که تأسیس کرده اعتماد کند ، به چه شخص دیگری می تواند اعتماد کند؟ زنی که در معرض خشونت قرار گرفته است ضربه ای را تجربه می کند که در زندگی او ردپای عمیقی برجای می گذارد و برای ادامه زندگی خود احساس ناتوانی می کند. برای چنین شروری که آثاری از آن پاک نمی شوند و نباید وجود داشته باشند ، هیچ توجیهی نمی تواند داشته باشد.

 

بنابراین چه عواملی باعث خشونت علیه زنان می شود؟ چرا هزاران زن در مقابل خشونت در مقابل فرزندان خود آسیب پذیر هستند؟ مفهوم شرافت ، آداب و رسوم باعث می شود سالانه صدها زن در این کشور بمیرند. زن بیش از مفهوم شرافتی است که جامعه از آن معنا می یابد و توسط این مفهوم محدود می شود. در کشور ما ، هرکسی در مورد بدن زن حرفی دارد ، به جز خود زن. اینکه زن چه چیزی بپوشد و کجا ، در چه زمانی ، کجا و چه مقدار باید پیدا کند با توجه به دیدگاه جامعه محدود و تعیین می شود. زن نمی تواند با صدای بلند بخندد ، نمی تواند اواخر شب بیرون باشد. عزت زنان عنصری در جامعه ما است که با قوانین ناسازگار محافظت می شود. خشونت علیه زنان در هر زمان و در هر زمان رخ می دهد: در محل کار ، خانه ، مدرسه ... زنان بیشتر زندگی خود را در معرض خشونت قرار می دهند ، اعم از روانی یا جسمی.

 https://thebookcoverdesigner.com/wp-content/uploads/2015/01/woman-violence.jpg

اکثر اشکال خشونت توسط جامعه عادی شده است. ضرب المثل "دخترتان را کتک نزنید ، زانوی او را بزنید" یک نمونه ساده از چگونگی عادی شدن خشونت توسط جامعه است. خشونت پدر نسبت به دخترش به دلیل لباسی که می پوشد ، عاشقی مانع از بیرون رفتن معشوق خود به دلیل حسادت می شود و نمونه های دیگر داستان های خشونت آمیز است که نباید در زندگی زنان عادی شود. در نقطه ای که خشونت توسط جامعه عادی می شود ، بخشی که مردم را به لرزه می اندازد پدیدار می شود. افراد شروع به تفسیر اینکه آیا لیاقت این خشونت را دارند بستگی به این دارد که زن کجاست ، با کیست ، چه می پوشد و چه می کند. بحث و گفتگو را باز داشته باشید ، حتی اگر فردی مورد خشونت ناعادلانه قرار گرفته و به زندگی خود در جوانی پایان دهد به ما نشان می دهد که اوضاع چقدر وخیم است. در حالی که مرد این آزادی را دارد که هر کجا که بخواهد هر کاری که بخواهد انجام دهد ، اما جامعه در نتیجه وقایع ناگواری که برای یک مرد اتفاق افتاده است ، زن را مسئول می داند. زیرا جامعه ما از همه امتیازاتی که زنان به مردان می دهند پرهیز می کند. تبعیضی که با افرادی که به طور فزاینده ای به آنها غذا می دهند ، افزایش می یابد باعث از بین رفتن هزاران رویا می شود. برای اینکه کلمات "خشونت" و "زنان" در کنار هم دیده نشوند ، باید همه این عوامل ایجاد کننده خشونت و امتیازاتی برای کسانی که مرتکب خشونت می شوند ، از بین برود. هرگز فراموش نکنیم که هر ذهنیتی که خشونت را توجیه کند ، تفکری است که منجر به خشونت شود.

سه شنبه 26 اسفند 1399
بؤلوملر :